سلام دوستان
ان شاالله فردا بالطف خدا وشهدا؛عازم دیار نور هستم
دعاکنید بامعرفت برم وبامعرفت تربرگردم
بنده هم دعاگوی همگی هستم و آرزومند آرزوهای خیرتون
هفت سین امسال: سلام بر شش گوشه سلام بر کربلا و نجف
سلام بر حسین(ع)
سلام برابوافضل(ع) سلام بر بین الحرمین
سلام بر کاظمین و سامرا
سلام بر زائران کربلاوشهدا
گفت که چهارشنبه سوری کجایی؟
گفتم،یه جا که
👈نه ازدحام باشه،
👈نه هیزم،
👈نه آتیش
گفت چرا؟؟
گفتم من هنوز دل شکسته ی ازدحام و هیزم وآتیش مدینه ام
قسم به روح خمینی، قسم به سیدعلی،
به امر رهبر و فرموده های ولی،
قسم به عارف جبهه، به مصطفی چمران،
به گریه در دل سنگر، تلاوت قرآن،
قسم به ترکش و قطع نخاع و جانبازی،
قنوت و دست جدای حسین خرازی،
قسم به جوخه ی اعدام و سینه ی نواب،
به عالمان شهید فتاده در محراب،
به انتهای افق، سرگذشت حاج احمد،
خوراک کوسه شدن در تلاطم اروند،
قسم به پیکر بی سر، قسم به حاج همت،
به چادر و به حجاب زنان با عفت،
به صبحگاه دوکوهه، به درد و صبر از رنج،
غروب دشت شلمچه، به کربلای پنج،
قسم به سید حسن، شیرمردحزب الله،
به جنگ سی و سه روزه، نبردحزب الله،
قسم به باکری و باقری و زین الدین،
به غرش نهم دی، به فتنه ی رنگین،
به مادر سه شهیدی که خم نکرد ابرو،
به تکه تکه شدن در مصاف رودررو،
به دست خالی رزمنده ای که میجنگید،
به آن جنازه که با چشم باز میخندید،
قسم به خون خلیلی، شهید راه حیا،
به ندبه و به کمیل و زیارت عاشورا،
که تا رمق به تنم هست مکتبی هستم.
حسینیم، حسنیم، زینبی هستم
بدان که سر سپرده ام، از تبار عمارم،
به انقلاب و شهیدان حق وفادارم ...
در این غزل فقط سخن از شیر مادر است
احساس من به پنج تن از شیر مادر است
می خواست یک پسر که شود خادم الحسین
گر خادمم ، و سینه زن از شیر مادر است
با گریه ریخت شهد ولایت به کام من
این شور و حال و اشک من از شیر مادر است
او گفت : یا علی بگو از جا بلند شو
این ذاکر على شدن از شیر مادر است
من دشمنم به اهل سقیفه ، عجب مدار
در سینه بغض اهرمن از شیر مادر است
بر تن ، محرم و صفر و فاطمیه ها
رنگ سیاه پیرهن از شیر مادر است
رفتند یک گروه به دنبال معصیت
دنبال هیئت آمدن از شیر مادر است
برداشتم علامت و گفتم : على مدد
زیر علم قدم زدن از شیر مادر است
گفتم علم، دلم ز ابالفضل یاد کرد
عباس، شیر صف شکن از شیر مادر است
من عاشق مرام ابالفضل حیدرم
عشقم به میر ممتحن از شیر مادر است
در فرشداری حرمش خادمش شدم
این خلعت شرف به تن از شیر مادر است
با شعر خود مدافع زهرا شدم ، یقین
غوغای من به انجمن از شیر مادر است
از روضه ام ملایکه هم ضجه می زنند
این نوحه های پر محن از شیر مادر است
پشت بقیع ، ناله زدم تا سحرگهان
در دل، محبت حسن از شیر مادراست
ابعاد شخصیت والای حضرت زهرا (س) بسیار گسترده و وسیع است که تنها در سایۀ تأمل و ژرف اندیشی می توان به جوانب گسترده آن حضرت پی برد. مطالعه و تحقیق پیرامون محورهای معنوی و الاهی، علم و دانش و مبارزات سیاسی و اجتماعی آن حضرت و... ما را در رسیدن به مقصود یاری می دهد.
برخی از آیات قرآن کریم در شأن اهل بیت(ع) نازل شده است، که حضرت صدّیقه زهرا(س) نیز یکی از آن پنج نور پاک است؛ مانند آیۀ تطهیر.
برخی از ویژگی های بارز اخلاقی و انسانی بانوی بانوان -به شهادت کتب مختلف شیعه و سنی- بدین شرح است:
1. پارسایی و قناعت به ثروتی اندک و امکاناتی ناچیز، در عین امکان بهره مندی از بالاترین امکانات.
2. انفاق و ایثار فراوان در اشیای مورد علاقه و نیاز خویش.
3. عبادت خالصانه و نیایش به درگاه باری تعالی.
4. تبلور حیا و عفت.
5. الگوی کامل پوشش و حجاب اسلامی.
6. علم و دانش گسترده سیده زنان عالم که گوشه ای از آن آگاهی بر محتوای کتاب شریف "مصحف فاطمه" است.
7. مبارزات سیاسی و اجتماعی ایشان -بعد از رحلت پیامبر (ص)- در پاسداری از مقام ولایت حضرت علی علیه السلام.
آجرک الله یا صاحب الزمان....
"التماس دعا"
هرمادری که حضرت زهرا نمی شود
هردختری که ام ابیها نمی شود
ورد لبم همیشه بود نام فاطمه
بی ذکر اوکه عقده ی دل وا نمی شود
دارالولاست خانه ی زهرا ومرتضی
هرخانه ای که خانه ی مولا نمی شود
قبل ازجزا به مردم دنیا خبردهید
محشر بدون فاطمه برپا نمی شود
نازم به او که مظهر فیاض رحمت است
این فیض بیکرانه که حاشا نمی شود
دریگانه بین زنان دوعالم است
نیکوزنی چوفاطمه پیدا نمی شود
هرکس نشسته دردل اومهر فاطمه
جزدردل رسول خداجانمی شود
مهرش بود قبولی صوم وصلات ما
دل بی ولای اوکه مصفا نمی شود
هرکس ستم کند به علی وهمسرش
راضی ازاوخدای تعالی نمی شود
ازغربت علی شده زهرا شکسته دل
"درد دل شکسته مداوا نمی شود"
باشد,شمیم خادم دولتسرای او
هرگز به غیر ذاکر زهرا نمی شود
چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا
من دلم تنگ شده تنگ، کجایی آقا
همه دارند به تنهایی من میخندند
به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا
وقت و بی وقت هوای همه کردم جز تو
کاش میخورد دلم با تو هوایی آقا
بیشتر از همه دنبال من و کار منی
من کیم دربدِر بی سر و پایی آقا
به خدا معترفم نوکر بد یعنی من
آمدم بر درت ای شاه گدایی آقا
تو فقط ناز بکش، اخم کنی میمیرم
یار و غمخوار من زار شمایی آقا
امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین
من ندارم بخدا خرده حیایی آقا
مادرت واسطه باشد همه را می بخشند
قبل آنکه ببری کرببلایی آقا
کاش میشد که در این شعر زبان میشد لال
فاطمه باز دلش ریخت اذان گفت بلال
شب جمعه زحرم موج کرم می آید
باز از کرب و بلا شیون و غم می آید
امشب انگارهوای دگری خواهم داشت
فاطمه با کمر خم به حرم می آید
پای دعایم با گنه زنجیر گشته " آقا بیا " هایم چه بی تاثیر گشته
من خواب دیدم ماه پشت ابر مانده خوابم به هجر روی تو تعبیر گشته
هر جمعه که خورشید در حال غروب است
در چشم من غمگین ترین تصویر گشته
لیلای من کم کم تو را افسانه خوانند مجنون به راه عشق تو تحقیر گشته
آقا بیا تا عشق رنگ و بو بگیرد دنیا بدون روی تو دلگیر گشته
از نوجوانی انتظارت را کشیدم
حالا دگر چشم انتظارت پیر گشته
ترسم که من هم با غم هجرت بمیرم از بس که در امر فرج تاخیر گشته
امروز دنیا در پی موعود باشد شکر خدا عشق تو عالم گیر گشته
باید بیایی تا بگیری انتقامِ
آن سوره ای که با لگد تفسیر گشته
آقا الهی بشکند دست کسی که در کوچه ها با مادرت درگیر گشته
هرکس اسیر مشغله ای گشته است وما
نوکرشدیم نوکردربارفاطمه
آمدم تا که عزادار تو مادر باشم بین روضه زمصیبات غمت تر باشم
آمدم پشت در خانه ی تو منتظرم تا که اذنم بدهی سائل این در باشم
خادم و بانی مداح چه فرقی دارد !؟ من فقط حاجتم این است که نوکرباشم
آبرویی که نه حتی بخدا رویی نیست با نگاه تو مگر آدم دیگر باشم
مگراین نیست که مصداق گل یاس تویی دوستدارم که از این عطر معطر باشم
طی این سال اگرروضه ای ازتو خواندم خواستم فاطمیه فاطمه ای تر باشم
محمدحسن بیات لو
در حدیث قدسی خداوند متعال فرمودند:
ای احمد، اگر تو نبودی افلاک - و عوالم وجود، و آنچه که در بین آنهاست - را نمی آفریدم،
و اگر علی نبود تو را نمی آفریدم،
و اگر فاطمه نبود ؛شما دو تن را نمی آفریدم....
وقتی بگو بخند تو در خانه جا نشد
لفظ بیا ببند به زخمت روا نشد
صبح دراز تو سر مغرب شدن نداشت
مویت سفید گشت و رفیق حنا نشد
قدری غذا بخور جگرم ریشِ ریش شد
شاید که ماندی و سفرت از قضا نشد
در خانه روسری به سرت قاتل من است
قتل کسی به پارچه ای نخ نما نشد
قحط طبیب شرم علی را مضاف کرد
قحطی چنین پر آب عیان هیچ جا نشد
جان خودم قسم که همین چند روز پیش
گفتم که کج کنم سر این میخ را نشد
پهلوی و روی و موی و وضوی جبیره ات
چون من بساط قتل کسی رو به را نشد
استادمحمدسهرابی"معنی"