بسم رب الحسین
خوشبختی یعنی تشنه باشی ولی چون توحرم امام حسینی روت نشه آب بخوری
خوشبختی یعنی گَردِ سفر به لباسای تنت باشه ،با اینکه عادت داری همیشه با لباسای تمیز بگردی ولی چون مستحبه با همون لباسِ گردِ راه گرفته راهی حرم بشی
خوشبختی یعنی تو مسافر خونه خیلی گرسنه باشی،درِ یخچال روباز کنی و بعد.. آروم ببندیش بدون اینکه چیزی بخوری! آخه مستحبه گرسنه و تشنه بری زیارت ارباب
خوشبختی یعنی اصولا بچه پررو بازی در بیاری و بهت بگن کلا خیلی با اعتماد به نفس رفتار می کنی ولی وقتی داری تو بین الحرمین راه میری,سرت پایین باشه ... تواضع کرده باشی ... خجالت بکشی ... قدم هات آروم شده باشه ...خلاصه کنم "بنده وار" بری سمت حرم ...
خوشبختی یعنی تویی که همیشه جای راحت خوابیدی،حالا توی یه خونه کوچیک کنارمرز تو یه ذره جابخوابی به امیداینکه فردا از مرزایران میگذری وراهی عتبات میشی
خوشبختی یعنی تو روزای عادی حتی حاضر نباشی جلوی کسی خم شی و وسایلت رو از رو زمین برداری ولی وقتی از باب السلام رفتی تو حرم ، بیفتی به سجده :رسیدم کربلا الحمدلله ...
خوشبختی یعنی جمع کردن و تو چمدون چیدنِ وسایلی که یکی از مهم تریناش شال عزای محرم باشه...
خوشبختی یعنی شب تا صبح تو حرم بمونی ...
خوشبختی یعنی از کتابخونه های حرم زیارت ناحیه برداری ،
از زبان امام زمانت روضه بخونی و این قدر گریه کنی که دیگه چشات نوشته ها رو نبینه ...