.
نوبت روضه ی گودال شد از #غربت تو/
شمر تعزیه نشست در وسط صحنه گریست
چرخید #شمر_تعزیه، شاعر دلش شکست
یک قطره اشک آمد و پای غزل نشست
مردم گریستند و "لب تشنه" روی خاک
دور امام نعره زد و خنجری به دست
این بار کاش حرف روایت عوض شود
این بار کاش... کاش ببینیم آب هست
باران برای تشنگی عشق گل کند
یا کاش بشنویم کسی آب را نبست
چرخید شمر، مردم محزون گریستند
انگار بند از دل یک طفل میگسست
دیدند دختری که به غم گریه میکند
دارد برای اهل حرم گریه میکند
در دست قمقمه و در آغوش عروسکی
از پله ها قدم به قدم... گریه میکند
مولای من نبود پدر این چنین! ببخش
آقا ببخش تاج سرم... گریه میکند
آورده ام برای شما آب را، بنوش
یکباره مشک و دست و علم گریه میکند
پس روبروی شمر چنین داد میزند:
"بابای بد!"...نگاه قلم گریه میکند
این بار جمعیت همه بر سینه میزنند
این بار #شمر_تعزیه هم گریه میکند
#لبیک_یاحسین #لبیک_یا_زینب #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #قتلگاه