⚫🌹❤🌹⚫
⏪شوق وصال...
سر #سفره_عقد اونقد ذوق زده بود که منو هم به هیجان می آورد...
وقتی خطبه جاری شد و بله رو گفتم صورتمو چرخوند سمتش تا بازم اون لبخند زیبای همیشگیشو ببینم اما به جای اون لبخند زیبا...
اشکای شوقی رو دیدم که با عشق تو چشاش حلقه زده بود...❤
همونجا بود که خودمو خوشبخت ترین زن دنیا دیدم...😊
محرم که شدیم دستامو گرفت و خیره شد به چشام هنوزم باورم نمیشد...
بازم پرسیدم:"چرا من…؟" از همون لبخندای دیوونه کننده تحویلم داد و گفت:"تو قسمت من بودی و من قسمت تو..."
قلبم از اون همه خوشبختی تند تند میزد و فقط خدا رو #شکر میکردم...
به خاطر هدیه عزیزی که بهم داده بود.
هر روزی که از عقدمون میگذشت بیشتر به هم عادت میکردیم ، طوری که حتی یه ساعتم نمیتونستیم بی خبر از هم باشیم!!!
هیچ وقت فکرشو نمیکردم تا این حد مهربون و احساساتی باشه. به بهونه های مختلف واسم کادو میگرفت و غافلگیرم میکرد...
وقتی صحبت از برگشتش به خدمت پیش اومد خیلی دلامون گرفت. بغض و دلتنگی از همون موقع تو چهره هردوتامون پیدا بود...
وقتی که رفت...
.
#خود_به_چشم_خویشتن_دیدم_که_جانم_میرود...
.
یه دل سیر دور از چشم همه گریه کردم. بعدشم پناه بردم به دفترچه دلنوشته هام.
تقریبا هر روز زنگ میزد ؛ سعی میکرد با شوخی و خنده دلتنگیامو کم کنه...
خیلی فکر احساساتم بود؛ همه سعیشو میکرد تا من احساس ناراحتی نکنم. وقتی گفت داره میاد مرخصی اونقده ذوق کردم که همه خونواده خنده شون گرفته بود...😊
هر بارم با گل و شیرینی مستقیم میومد خونه ی ما...🌹🍰
.
⏪به نقل از همسر #شهید_مهدی_خراسانی
.
شهید مهدے خراسانے
تاریخ تولد:1360/5/5
محل تولد:روستای خورزان دامغان
تاریخ #شهادت:1392/3/14
محل شهادت:#سوریه،القصیر