حتی مسیحی راندا دادی بیاید ای خاک بر فرق سرم،آقای خوبم
چقدر خانه ی آقای ما گدا دارد مسیح نیز در اینجا برو بیا دارد
عطا و لطف امیرم که دم به دم جاریست عنایتی ست که تنها به شیعه ها دارد
تمام عالم و آدم رسیده اند امّا هنوز سفره ی فیض حسین جا دارد
فرشته گرم پذیرایی از همه ست...چقدر نشستنِ سرِ این سفره ها صفا دارد
سحر حسینه، افطار هم حسینه عجیب نیست دلم میل کربلا دارد...
چه اعجازیست درکویت که دارد بهترین هارا...
که خالی کرده از شوقش تمام سرزمین هارا
همه از خانه ها بیرون زدند و عازم یارند...
دل باجمع بودن داده ای گوشه نشین هارا
مسیحی ارمنی هندو میان زائران هستند ؛
تو یکجا جمع کردی، زیر قبه کل دین هارا...
زمین کربلا در آسمان هم مشتری دارد...
همان روز ازل برده دل عرش برین هارا
مدال کربلا رفتن بروی سینه ما #نیست
رکاب کج ندارد فیض دیدار نگین هارا
تمام کارهایم جور بود؛اما نشد آخر...
و پایین میزنم دیگر به گریه آستین هارا
نجف تا کربلا...پای پیاده ، عین معراج است
خیالش مست کرده تا ابد روح الامین هارا
به روضه آمدم شاید که اسمم را تو بنویسی
نگاهی از سر احسان کنی این دل غمین هارا...