خودم رو خادم الشهدا نامیدم دریغ از اینکه ذره ای برا شهدا کاری کنم
خودم را ادامه دهنده راه شهدا نامیدم دریغ از اینکه حتی یک قدم در راه شهدا باشم
خودم را پاسدار خون شهدا نامیدم دریغ از اینکه ...
شرمنــــــــــــــــــــــــــــده ام
جا مانده ام از قافله شهدا
جا مانده ام از قطار شهدا
جا مانده ام از کاروان کربلائیان
جا مانده ام از کربلائیانی که ارباب را زیارت کردند
مرا هم شفاعت کنین
بند پوتینت را محکم ببندحزب اللهی....محکم تر از قبل...
این روزها عرصه جنگ نرم نیازمند من و توست...
بنگر به خودت
ببین چقدر پای ولایتت هستی؟!
ببین خادم الشهدا هستی؟خادم الحسین و خادم الزهراچطور؟
رزم جامه پوشیده ای؟
لباس سربازان بر تن داری؟
مبادا یادت برود که تو سربازی؟!
آن هم سرباز مهدی فاطمه...
حواست باشد سرباز...!
نکند گول صفحات مجازیش را بخوری؟!...
حواست باشد....
نکند گول خواهر و برادر گفتن های مجازیش را بخوری؟!...
مبادا سرباز بودنت را فراموش کنی
نکند سَر باز بزنی از سرباز بودنت؟!
سرباز یعنی سرت را ببازی به پای (اعتقاداتت؛شرفت؛دینت....)
مانند سربازانی که هشت سال در مقابل دشمنشان با سلاح ایمان ایستادند.
این روزها زیاد آه شهادت می کشیم
زیاد نق به جان خدا میزنیم برای نرفتنمان...
چون سلاح ایمانمان می لنگد
چون سلاح ایمانمان در بین صفحات مجازی گم شده است
خلاصه مهدی فاطمه سربازانی می خواهد که از سَر باز بودن،سَر باز نزنند
بلکه سرببازند به پای سرباز بودنشان...
اللهم عجل الولیک الفرج